ح زندگیم عشق من دیوونه وار دوست دارم ،هنوزم امیدوارم . عشق من عشق من گاهی نــمــی دانـــم زبـنــد خــویـش آزادم کند یا نه؟
به عشق بودنت ، عشق را دوست دارم به عشق شبهایی که صدایت را میشنوم عاشق سکوت و تاریکی ام فدای دلتنگی هایت ، اشکهای گونه هایت عشق من دوستت دارم ، بی نهایت... نمیدانم دیگر چه بنویسم در وصف چشمهای زیبایت. چه بنویسم در وصف تو ، تویی که برتر از احساس منی تویی که زیباتر از تمام کلمات عاشقانه ای به عشق بودنت ، زندگی را با تمام تلخی هایش دوست دارم لحظه به لحظه با تو ، تک تک ثانیه ها را دوست دارم چند صباحیست از عشق می نویسم برای دلها عزیزم از عشق نوشتن را، به عشق بودنت دوست دارم چه بنویسم در وصف روی ماهت ، لحظه ای سکوت میکنم به احترام لبخند مهربانت اما آنقدر در وصف تو نوشتم که اینک یک شاعر پرآوازه ام... تو در قلب منی ، من در قلب تو ، به عشق این احساس، عاشق بودن را دوست دارم. (حمیدم) تو را به آن که میپرستی قسم، مرا تنها نگذار که بدجور گرفتار دل توام احساسات عاشقانه ی من در وصف تو اینهمه زیبایی در اطرافم ، گلستان پر از گل در کنارم، اما ... اما چشمانم ساعتهاست که خیره به چشمان تو است... به عشق بودنت ، عشق را دوست دارم ، (حمیدم) به عشق بودنت با تو بودن را دوست دارم (حمیدم) به عشق بودنت فریاد زدن را دوست دارم (حمیدم) میخواهم فریاد بزنم که تا دنیا دنیاست و آسمان بالای سر ماست ، به عشق تو زندگی کردن را دوست دارم(حمیدم) زنــــــــدگی را با عشق تــــو می شناسم مـــانده ام چگونه تو را فرامــــــوش کنم اگــــــــــر تو را فراموش کنم بایــــــد بـــــــــاران را دنیـــــــــا را ، زنــــــدگی را و خــــــــودم را نیز فراموش کنم و من عاشق توام ( حمیدعزیزم ) عاشق مهربانیت ، عاشق گفتارت عاشق زیبایت ، عاشق نگاهت ، عاشق صداقتت عاشق وجودت که منبع تمام خوبیهاست عزیزم ، حمیدجان با تمام وجودم دوستت دارم 
میدم....
بـــخــوانــد دفــتـر شعـرم، مرا شادم کند یا نه؟
مــنی کـــه بـــا امــیــد لـطف یـزدان رفتم از دنیا
نــمـــی دانم که او گوشی به فریادم کند یا نه؟
هـــر آنکس را که در دنیا زخود رنجانده ام
چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودیچطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفتهزندگی می بخشه؟چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟ای تنهاترین ستاره زندگی منپشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانمتا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنی
| قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |
دربارهء من: و چه تلخ است که با بغض بنویسی با خنده بخوانند... !!! آدمی که دلتنگ است هیچ حرف حالی اش نیست برایش فلسفه نبندید وبلاگ عشق و نفرت ، وبلاگی با خاطرات خوب و بد_ به حضورشما و دلگرمیتان نیازمند است چه زود فراموش می شوم انگار سالهاست که من مرده ام اما هنوز ذهن زخمی ام یاد تو را نشانه می رود خیانت . . . قهر . . . جدایی . . . مرگ . . . چه کلام اشنایی! چه عشق هایی که با خیانت به کینه و نفرت تبدیل شد چه پیوند های بسته ای که گسسته شد چه لبخند هایی که بر لب خشکید چه اشک ها که ریخته شد چه دل ها که شکسته شد به کدامین گناه؟ چه بسیار از کنار خیانت هایی که شنیده ایم ساده گذشتیم و گمان نکردیم که شاید یک روز . . . با این توهم فراگیر و البته دامنگیر که عشق من با همه فرق دارد ! . . .
